o*o*o*o*o*o*o*o اول مهر شده بود داشتیم تو خیابون قدم میزدیم و این دختر کوچولو های با نمک اول دبستانی رو نگاه میکردیم و کلی ذوق میکرد یه دفعه برگشت گفت:ببین جانم اولا اینکه اسم دخترم هستیه ثانیا هستی من رو باید فقط تو این مدرسه غیر انتفاعی ها ثبت نام کنی نبینم دخترمون رو تو این مدرسه های دولتی ثبت نام کنی،دخترم سختی بکشه براش از این کفش های صورتی میگیری من میدونم بهار من مثل مامانش عاشق رنگ صورتیه در ضمن براش خوراکی همیشه از این بیسکوئیت ها و شیر کاکائو میگیری و یک چیز دیگه اینکه روز اول مدرسه باهاش میری و اونو میز اول مینشونی که خوب حواسش به درس و معلمش باشه میگفتم: اصلا از کجا معلوم بچمون دختر بشه..؟؟ میگفت: نمیدونم ولی یه حسی مثل یقین تو دلم هست که بچه ما دختر میشه چند سال گذشت روی مبل دراز کشیده بودم و همسرم واسم یه لیوان چایی آورد دخترم از مدرسه برگشت همین که وارد خونه شد کیفش رو گذاشت و اومد سمت من و گفت:بابا...بابا یه چیزی بگم؟؟ گفتم: بگو قربون شکل ماهت گفت:من امروز یه دوست پیدا کردم بابا من و اون کلی به هم شبیه هستیم اونم اسمش هستیه همون بیسکوئیت و شیر کاکائویی که من داشتم رو داشت اونم کفشهاش مثل من صورتی بود و جالب اینجاست که مامان اونم مثل تو به اون گوشزد کرده بود که میز اول بشینه چشمام رو بستم و بغض کردم قطره اشکی از گوشه چشمم اومد چاییم را داغ داغ سر کشیدم همسرم گفت چی شده..؟؟ گفتم: داغ بود خیلی داغ بود
o*o*o*o*o*o*o*o بهم گفت یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی...؟؟ گفتم آره بپرس پرسید عشق سابقت رو فراموش کردی؟؟؟ جواب دادم آره خیلی وقته اصلا از ذهنم انداختمش بیرون از کنار یه مغازه رد شدیم اسم مغازه دقیقا اسم عشق سابقم بود یه لحظه چشام پر اشک شد پرسید چی شده؟؟ گفتم هیچی چیز خاصی نیست تو کافه نشسته بودیم صدای آهنگ کافه چی به گوشم خورد همون آهنگی که خیلی دوست داشت اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده؟؟ گفتم نه چیز خاصی نیست دستمو گرفت و یه بوسه آروم به دستم زد همون کاری که اون همیشه انجام میداد اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده گفتم نه چیز خاصی نیست یه روز نشست جلوم و بغض کرد گفتم چیزی شده گفتش به قول تو چیز خاصی نیست اما تمام اون چیزایی که این مدت به قول خودت خاص نبود رو فهمیدم و جیگر منو سوزوندی ازم خداحافظی کرد پرسیدم چرا میری؟؟ گفت میرم چون دوست ندارم یه روزی اسم مغازه هم اسم تو باشه یا یه آهنگ گوش میدم یا دستمو کسی میبوسه یاد تو بیفتم و اشک تو چشمام جمع شه و بگم چیز خاصی نیست از من که گذشتپ ولی تو رو به جان همون کسی که میگی واست فراموش شده تا زمانی که از یادت نرفته کسی رو وابسته خودت نکن اون بی معرفت و بی وجدان بود تو بیا و مرد باش تو بیا و وجدان داشته باش
شونره آذر روز دانشجو تو ایرانه یه خاطره برا اون روز دارم که میگم خدمتتون ترم اخر دانشگاه بودم و قدیمی برا همین اتاق بسیج دانشجویی رو دادن بهم که ژتون غذای دانشجو ها رو بدم البته خودمم بدم نمیومد چون میشد روزی چندتا ژتون تک زد و وقتایی که غذای سلف سرویس دانشگاه خوب بود..یه دل سیری از عزا دراورد یا به داد رفیقا ی گشنه رسید خلاصه که بد نبود روز شونزده اذر بهم گفتن که از بعد از ظهر تو اتاق باشم چون مراسم بود و برا خوابگاههای بیرون دانشگاه غذا نمیبرن تا همه اجبارا بیان تو مجتمع مرکزی و منم ژتون اضطراری به اونایی که میان بدم برا شام اینطور که مشخص بود از چندتا از دانشگاههای شیراز هم میومدن و اصل کار من خدمت دهی به اونا بود ^^^^^*^^^^^ القصه تا وسطای مراسم کار من شد ژتون دادن به ملت اخرای مراسم که میخواستن شام بدن...منم هُل خوردم تو سالن مراسم عجیب بود که چلوماهی و نوشابه و مخلفات تو ظرف یکبارمصرف سرو کرده بودن قاشق و چنگال یکبار مصرف هم داخل ظرف رفتم کنار دوستام نشستم و شروع کردم شام خوردن حین خوردن چنگال پلاستیکی شکست..اونو انداختم دور و با قاشق ادامه دادم که قاشقه هم شکست..ارزونترین مدلش رو خریده بودن ناکس ها عوض چلو ماهی رو با خریدشون جبران کرده بودن دیدم انگار نمیشه ادامه داد طبق روش اجداد بز چرون خودم با دست نشستم به خوردن خدایی کیف هم میداد یه لحظه دیدم کل ردیف دوستان دارن با دست میخورن..دیگه عادی شد..یه مِلِچ مولوچی راه افتاده بود که واویلا حضرات رؤسای دانشگاه هم برا اینکه رزومه ی کاریشون عالی بشه از صدا و سیما و خبرنگارها هم دعوت کرده بودن تا این مراسم رو پوشش بدن به جهت پاچه خواری بالا دستی های خودشون شام تموم شد..مراسم تموم شد..منم از خستگی زیاد رفتم تو همون اتاق بسیج..در رو قفل کردم و کپیدم..فرداش هم تا عصر کلاس داشتم عصر فرداش رفتم خونه ^^^^^*^^^^^ در بدو ورود حس کردم یه خبرایی هست چون همه چی مشکوک بود وارد که شدم داداشم رو دیدم..تا سلام کردم منفجر شد از خنده..شکمش رو گرفت و رو زمین ولو شد رفتم تو پذیرایی دیدم همه منو که میبینن هرهر میخندن یه لحظه شک کردم نکنه شلوارم پاره س یا موهام یجوری شدن تو اینه نگاه کردم و دیدم نوچ همه چی عادیه تا اینکه بابامو دیدم عجیب بود اون نمیخندید برعکس داشت با غیض نگاهم میکرد سلامش کردم گفت زهر مار خاک بر سرت بیشعور دیگه واقعا گیج شده بودم نمیدونستم چی شده..چه خبطی کردم یا خدا اخرش مادرم اومد و گفت بچه جون..تو همیشه باید عین عنتر ادا در بیاری اونم تو دانشگاه..اونم جلو دوربین تلویزیون؟؟ گفتم به جون خودم من کاری نکردم مادرم گفت باشه..تو درست میگی..پس بشین پای اخبار و شاهکارت رو ببین تا دوساعت که کانال عوض میکردم تا شبکه ی یک..اخبار سراسری پخش شد بعد کلی طول و تفسیر مراسم دیروز دانشگاه شیراز رو نشون داد حالا قصه چی بود دوربین یه لحظه میوفته روی من منم با دست دارم کوفت میخورم بعد این صحنه رو چند بار هی نشون داد از قرار از دیروز تا امروز شبکه ی استانی سه بار شبکه ی سه..شبکه ی یک..هر کدوم دوبار شام خوردن من رو نشون داده بودن دستمو رو به اسمون کردم و گفتم ای خدا تورو خدا منو بکش کم تابلو بودم تو دانشگاه این آخریش رو چکار کنم؟ فردا هم امتحان دارم اگه نرم دانشگاه هم که بابام منو شقه میکنه برم هم که عین آدم کون پتی همه بهم میخندن خدایا به چه گناهی منو داری میچزونی؟؟؟ هعییییی فرداش تو خیابون ملت هم بهم میخندیدن تو دانشگاه که هیچی..کلا سوژه شده بودم تا یکماه هم پس لرزه های اون شام خوردن منو میلرزوند فقط اینو فهمیدم قاشق چنگال یکبار مصرف خر است دانشگاه خر صدا و سیما پدرجد همه ی خرها س شام خر است مراسم خر است شونزده آذر خیلی خر است اما غذا خوردن با دست خیلی باحاله برنج خالی رو بادست بخوری تو دهنت مزه ی چلوکباب سلطانی میده ....
لامصب این پنبه که قبل آمپول میمالن . . . . . . . . . . استرسش از خود آمپول بیشتره 🙊🙈 @~@~@~@~@~@ هزینه های دندونپزشکی انقدر بالاست که بعد اینکه دندونتو درست کردی باید بری دکتر ارتوپد . . . . . . چون کمرت میشکنه 😐 @~@~@~@~@~@ دیشب ساعت 3 شب زنگ زدم به بابام گفتم نگران نباشید من 5 دقیقه دیگه خونه ام . . . . . . . با یه صدای خواب آلودی گفت شما؟ پشمای محبت ریخت 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ معلم به دانش آموزاش ميگه : بچه ها شما دلتون پاكه دعاكنيد بارون بياد يكيشون پاميشه ميگه : مااگه دلمون پاك بود تاحالا شما صد دفعه رفته بودي زير تريلي 😁😂😂 @~@~@~@~@~@ دیروز یکی اومد دفتر کار ما به اسم "آقای قشنگ" 😊 سه روز بود تمرین میکردم جلوش یه وقت نخندم 😢 اما وقتی گفت: سلام، قشنگ هستم، دیگه پهن شدم کف زمین 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، دختره میخوﺍﺳﺘﻪ ﻣﮕﺲ ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭشو ﺑﺎ ﻣﻮﺱ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮ ﺳﻄﻞ ﺁﺷﻐﺎل ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ!!! ﻣﯿﮕﻦ:ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ از خنده ﺳﻮﺧﺘﻪ ولی مگسه بهتره،اوردنش تو بخش.😐😁😂😂 @~@~@~@~@~@ بچه که بودم بابام یه جوری لباسای بزرگتر از سایزم میخرید . . . . . . . که الانم که بزرگ شدم هنوز اندازم نشده 😁 @~@~@~@~@~@ ديروز دستم خورد كانال تلويزيون رفت رو شبكه چهار . . . . . . . . . مجریه فكرشو نميكرد دستش تو دماغش بود 😂 @~@~@~@~@~@ بچه ای از مادرش پرسید تو چه سنی می تونم، بدون اینکه اجازه بگیرم از خونه برم بیرون؟ ☺️ . . . . . . . . . . . مادرش گفت بابات هم هنوز به این مرحله نرسیده 😂😁😁 @~@~@~@~@~@ امروز به معنای واقعی کمبود یه مرد روتو زندگیم احساس کردم کمبود دستهای محکم قوی و مردانه اش را . . . . . . . .. واسه بازکردن در شیشه سس 😁 @~@~@~@~@~@ به بابام ميگم:امشب تولدمه،چي ميخواي بهم كادو بدي؟؟ برگشته ميگه:ديشب رفتي ماست خريدي، بقيه پولش واسه خودت 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ خداییش دقت کردین چن وقته آمار دزدی از منازل به شدت کاهش یافته . . . . . . . چون تو هر خونه ای دو سه نفر تو تلگرام تا صبح بیدارن حالا قراره دزدا تظاهرات کنن 😁😂😂 @~@~@~@~@~@ ﯾﻪ ﻣﺪﺗﻢ ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻻﻣﭙﺎﯼ ﮐﻢ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﻨﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﻻﻣﭙﺎ ﻣﯿﮕﻔﺖ . . . . . . . . . . ﺟﺎﻧﻢ ﻓﺪﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮ ﺧﯿﻠﯿﻢ ﺟﺪﯼ 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ بهترین هدیه مرد به همسرش "طلا" نیست، بلکه "توجه" است و بس . . . . . . . . . . اما اگر یک مرد، خوب به همسرش توجه کنه متوجه میشه که همسرش "طلا" میخواد عجب گیری افتادیما 😂😂😂 @~@~@~@~@~@ استادمون گفت:شیرینی از افسردگی جلوگیری میکنه پرسیدم: شیرینی خشک یا تر ؟ . . . . . . طفلکی ازون روز دیگه اون استاد سابق نشد 😂 @~@~@~@~@~@ نون و پنیر و کیوی . . . . . .. . با هم نخور اسهال میگیری . . . . . . میدونم دنبال مصرع بعدیش بودید اما برای من سلامتی شما از همه چیز مهمتره 😁😐 @~@~@~@~@~@ میگن جنتی گاهی وقتا میره سر چاه های نفت فاتحه میخونه 😕😕😕😕 . . . . آخه همه دوستان دوران بچگيش، حالا نفت شدن 😂😂😂😂 @~@~@~@~@~@ وقتی زنی به شوهرش میگوید: عزیزم ، من به تو کاملا اعتماد دارم یعنی در طی هفته گذشته ، موبایلت ، جیبت ، کیفت و ده تا گردش آخر حساب بانکیت چک شده و مورد مشکوکی دیده نشده 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ فیلها میتوانند طوفان را از فاصلهی 240 کیلومتری تشخیص دهند . . . . . . . . . . اونوقت برا ما یکی تو جمع میچوسه هیشکی نمیتونه تشخیص بده کاره کیه اخرشم میوفته گردن من 😐😂😂 @~@~@~@~@~@ امروز رفتم میوه بگیرم واسه خونه یهو ی دختره خیلی شیک از در اومد تو گفت آقا این پرتقال سامسونگاتون خونیه؟؟؟؟!!!!! یعنی انقدرررررر خندیدم دستم حس نداشت میوه برداره یارو میوه فروشه ام برگشت گفت بیا ال جی ببر شاید خونی باشه 😂 @~@~@~@~@~@ به بابابزرگم گفتم ارزوت چیه؟ گفت قبل از مامان بزرگت بمیرم ☹️ مامان بزرگم با گریه از اتاق رفت بیرون بعد بابابزرگم گفت دروغ گفتم زن میخام 😐😂 @~@~@~@~@~@ مشروط رو اصن گذاشتن که دانشجو مشروط بشه دیگه . . . . . . . . دلیل از این قانع کننده تر ؟ پس مشروط شید با خیال راحت 😌😆 @~@~@~@~@~@
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ از بین آدمای زندگیتون، دلنازکا رو بیشتر دوسشون داشته باشید بیشتر هوای اونایی که دلشون قد گنجیشکه رو داشته باشید همونا که زود میرنجن و به روت میارن ازت رنجیدن ولی زودم میبخشنت و یادشون میره چی شده همونا که زود عصبانی میشن و از کوره درمیرن و زودم آروم میشن و باز بهت لبخند میزنن دلنازکا هیچوقت آدمای ترسناکی نیستن هیچوقت ناامنت نمیکنن چون دلِ اینکه کینه ازت بگیرن و بشینن نقشه برات بکشن ندارن دل نازکا هیچوقت زمین نمیزننت قدرِ اونا که دلشون زلالِ آبه و چشاشون آینه بدونید فرشتههای پاک و مهربون زندگیان کسایی که با چند دهه سن و سر و شکل آدم بزرگا هنوز قلبِ یه بچه دوساله تو سینهشون میتپه
♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ نمیدونم چرا دستم نمک نداره رفته بودم بیمارستان داشتم شیر و کیک میخوردم یه پسره نشسته بغلم گفتم عزیزم دلت میخواد گفت آره رفتم واسش خریدم اوردم داشت میخورد که مامانش اومد گفت کدوم بیشعوری برات شیر و کیک خریده برگشتم گفتم خانم من خریدم مگه چی شده حالا گفت از دیشب این بچه رو ناشتا نگه داشتم بیاد آزمایش بده 😂😂😂
*~*~*~*~*~*~*~* به سختی برای رفتن به مدرسه حاضر شدم احساس پرنده ای رو داشتم که از قفس رها شده، از خونه که زدم بیرون از سرمای هوا و تب و لرزی که تو وجودم رخنه کرده بود تمومه دندونام به هم میخوردن و صدای ریزی میدادن ولی زور اشتیاقم به تب و لرز میچربید به کوچه مدرسه که رسیدم کنار یه درخت تنومند ایستادم و بهش تکیه دادم منتظر موندم تا بیاد بالاخره انتظار به پایان رسید و از دور دیدمش که سر به زیر و آروم داره میاد، آرامش به تک تک سلولهای بدنم برگشت چند قدم به طرفش رفتم با خوشحالی و صدای گرفته سلام کردم ولی اون با لحن سردی که دیگه مدتها بود ازش ندیده بودم درست مثل اوایل آشنا شدنمون سلامی آروم داد موشکافانه نگاهش کردم
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ بعد از یه سلام و احوال پرسی ساده که از طرف پدر جلوه چندان دوستانه و خوشایند نبود شروع کرد به گلایه کردن خانم این پسر شماست مادرم با شک و خشم و کمی ترس من رو نگاه کرد معنی این نگاه رو تنها خودم میفهمیدم و بس این یعنی فاتحت خوندس
اعترافات يک زن ديشب اينترنت قطع بود کلي کار کردم بعدش ظرفارو شستم خونه رو جارو کردم غذا پختم . . . ديگه کم کم داشتم به شوهرم علاقمند ميشدم که نتم وصل شد😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ اين محرم و صفر است كه اسلام را زنده نگه داشته وگرنه ماه رمضان تا حالا همرو كشته بود 😐😐 . . . . . دكتر شريعتی در حال غش و ضعف ناشی از روزه 😐😂😂 | ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ خانما 460 نوع رنگ مو رو به راحتی از هم تشخیص میدن . . . . . . . . . . . . ولی نمیتونن مردا رو از همدیگه تشخیص بدن میگن همه مثل همن 😐😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ داشتم از جلو تالار رد میشدم،گشنم بود رفتم تو . . . . . . . دم در به یارو گفتم مبارکه،من و داماد از دبستان با همیم دو پرس جوجه بهم داد گفت بابام از مکه اومده بگیر برو گمشو😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ تو کل زندگيم تنها عبادتي که هميشه اول وقت انجام دادم . . . . . افطار اول وقته يعني اون دنيا ميرم بهشت؟😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ مهمونی بودیم یه گوشت بزرگ تو خورشت بود روم نشد وردارم یهو برقا رفت سریع گذاشتمش دهنم بعد فهمیدم لیمو امانی بوده من دیگه هیچوقت اون آدم قبل نشدم 😄😄😄😄😄😄😄 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ طرف نوشته بود انگار تو قفسم، دلم گرفته از دیدن آدما، خسته شدم از آدما 😔😭 منم زیر پستش نوشتم شب میام باغ وحش در قفستو باز میکنم برگردی به دامان طبیعت . . . . . . . . . با اینکه بلاک شدم اما ارزششو داشت 😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ به لره گفتم سیچه سیگار ایکشی پیلته دید ایکنی ؟ گفت : تو سیچه غذا ایخری پیلته گی ایکنی ؟ 😨😶 اصلا جوری قانع وابیدم که رگل مغزم تا سه ساعت یادشون رفت خین رد کنن 😢😢 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ چه دنیای عجیبی شده عربستان رامون نمیدن میگن شمامسلمون نیستید 🤨 آمریکا رامون نمیدن میگن شما مسلمون هستید 🧐 توی خونه هم همه بهم میگن تو مسلمون نیستی چون نه نماز میخونی نه روزه میگیری 😔 ولی تا مادرم میگه یه مسلمون پیدا نمیشه بره ۴ تا نون از نانوایی بگیره بیاره . همه به من زل میزنند 🤪 خدایا ما موندیم که مسلمون هستیم❓ نیستیم⁉️ تکلیفو روشنکن 😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ سر کلاس استاد داشت فلسفه کلمه خر رو توضیح میداد روکرد به ما گفت در کل، خر به معنی بزرگ و ارجمند هست مثل خرپول، خرخون، خرشانس پس شما همتون خرید منم برگشتم گفتم استاد شکسته نفسی می کنید... چشاتون خر میبینه خری از خودتونه.... خودتون از همه خر ترید اصلا اگه یه خر توی این کلاس باشه اونم شمایید . . . نمی دونم چرا بیرونم کرد از کلاس 😁😁 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیشب نصف شبی ﯾﻬﻮﯾﯽ ﻫﻮﺱ ﺳﻮﺷﯽ ﮐﺮﺩﻡ . . ... . . . . ﻓﻘﻂ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ 😋😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیروز رفتم نمایشگاه ماشین یه دونه مازراتی دیدم خیلی خوشم اومد این ماه حقوقمو بگیرم . . . . . . . . . یه آژانس میگیرم میرم دوباره میبینمش 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیشب سر سفره شام بودیم یهو گوشیم پی ام اومد . . . . . . . بابام گفت بشین من میارم من سریع رفتم سمت گوشی دیدم بابام اس داده حالا که پا شدی اب بیار سر سفره 😂😂😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ من اینقدر ساده ام . . . زرتی با یه کارت شارژ گول میخورم . . هر کی خواست امتحان کنه، فقط ایرانسل باشه لطفا 😂😁 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ مرد چیست؟ موجود بد شانسی که موقع تولدش میگن:حال مادرش چطوره؟؟ موقع عروسیش میگن :چه عروس خوشگلی موقع مرگش میگن:بیچاره زن و بچش ولی بعد از مرگش هر خطایی از بچه هایش سر بزند میگن تو روح پدرش با این بچه تربیت کردنش 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم رفتم بیرون میپرسم چی شده بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ اگه گفتین وقتی برنج با آب میخورین چی بهش میگن ...؟؟ . . . میگن... واترپلو خداییش از این همه اطلاعاتی که در اختیارتون میزارم استفاده کنین بدردتون می خوره 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دوستم دعوتم کرد به گروه وارد شدم میبینم فقط منو خودشیم میگم خب میومدی pv میگه نه اینجا بزرگتره 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ میترسم روز تشییع جنازه ها هم مداح بیاد بخونه میت و ببین جوون بابا کفن و بلرزون حالا همه میگن میت پاشو همه خوشحال کن دادا جنازمون جنتلمنه جنتلمنه این شادروان عشق منه عشق منه صدای منو میشنوید از بهشت زهرا تهران سلامتی همه رفتگان سلامتی داغدارا مخلص بازماندگان 😂☹️ با تشکر از زینت خله برای ارسال جوکش ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ بیهوده ترین روز ها روز هایی است که در ان نخندیده باشیم 🙃 دست آبجی هستی درد نکنه بابت ارسال این بسته جوک که اکثرش رو تنهایی جفت و جور کرده بود *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم